محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

فرشته کوچولو

اولین افطاری

1391/5/2 19:29
نویسنده : مبینا
937 بازدید
اشتراک گذاری

سلام . ماه رمضون مبارک . انشالله روزه هاتون هم قبول باشه درضمن ماروهم از دعاتون محروم نکنین.

پسشواز من و مهدیه روزه نگرفتیم . یعنی تنها کسیکه تو خونه روزه گرفت بابام بود.ناراحت

ما هم فقط ...    متوجه شدید که....!!!

اخه اخرین روزی بود که میتونستیم تو روز هم غذا بخوریم!

شاید با خودتون فکر کنید کارمون به این جاهام کشید  ولی نه ما جون سختر از این

حرفاییم!!!!

تازه با اون همه چیزیکه در طول روز خوردیم دوباره با بابا افطاری هم کباب خوردیم!

محمد مهدی هم اولین افطاری زندگیشو کمار ما تجربه می کرد. سفره افطاری توی حیاط پهن کرده بودیم

اون رو هم روی پتوش کنار خودمون گذاشته بودیمش که شیطونی نکنه ..... اما انقدر غرق خوردن و حرف

زدن شده بودیم که پاک اونو فراموش کردیم و تا به خودمون اومدیم دیدیم داره عکس خودشو توی سینی

چایی نگاه میکنه و میخنده . مامان گذاشتش کنار چون ممکن بود سرش بخوره به سینی .

ولی این بچه شیطون تر از این حرف هاست و یک جا بند نمیشه . هنوز ٣٠ ثانیه نگذشته بود که دیدیم

داره میره توی باغچه . البته مقداری  هم رفته بود ... نمیدون میخواست بره گل بچینه؟!!!

شاید هم میخواست برای من گل بچینه . فکر کن !!! چه قد بامزه میشد .

خلاصه هرچی که بود شلوارش گلی شده بود و مامانم رفت تا شلوارشو عوض کنه . طفلکی مامان از

دست این محمد مهدی خیلی اذیت شد اصلا یک لقمه خوش ا ز گلوش پایین نرفت.

باید اعتراف کنم بعضی وقت ها واقغا لج ادمو درمیاره.

 

پسندها (1)

نظرات (0)